توماس ادیسون لامپ الکتریکی را اختراع نکرد، زیرا قبل از او این لامپ اختراع شده بود. سابقه سیستم روشنایی به میانه قرن نوزدهم میرسد. در سال ۱۸۴۵ هاینریش گوبل نخستین لامپ برق را اختراع کرد که حدود ۴۰۰ ساعت نور میداد.
پس از آن دانشمندان دیگری نظیر جیمز وودوارد، ویلیام سایر، میتیو ایوانز و جوزف سوان مدلهای دیگری از لامپهای الکتریکی را اختراع کردند، ولی هیچ کدام به عنوان اولین لامپ الکتریکی اختراع خود را ثبت نکردند.
کمی پیش از آنکه ادیسون نیز وارد این عرصه شود، والیس صنعتگر آمریکایی نوعی چراغ برق را روانهٔ بازار کرده بود که نمونهای از آن به دست ادیسون رسید (۱۸۷۸).
دستگاه والیس از چارچوبی با یک حباب و دو میلهٔ فلزی متحرک که به هر کدام تکه زغالی متصل بود تشکیل میشد. عبور جریان برق از میلهها باعث میشد که دو قطعه زغال بسوزند و میانشان قوس الکتریکی درخشانی به رنگ آبی پدیدار شود.
این چراغ الکتریکی بازده کمی داشت؛ مصرف برق آن زیاد و عمر زغالهایش کم بود. با این حال، ادیسون که به اهمیت اختراع والیس پیبرده بود، تصمیم گرفت آن را اصلاح کند و به جای زغال مادهٔ مناسبتری بیابد که با برق کمتر، مدت درازتری روشنایی بدهد و با گذشت زمان نسوزد و از بین نرود.
پس از یک سال تلاش و آزمایش صدها مادهٔ گوناگون، ادیسون و همکارانش توانستند با خالی کردن هوای داخل حباب و استفاده از نخ معمولی زغالاندود (کربنیزه) لامپی بسازند که تا چهل ساعت نور بدهد.
این موفقیت اولیه موجب شد تا آنها با پشتکار بیشتری به کار خود ادامه دهند و وقتی توانستند عمر متوسط چراغ برق را به پانصد ساعت برسانند، ادیسون دریافت که زمان مناسب برای نمایش آن فرا رسیدهاست.
البته نمونه اولین لامپ الکتریکی ادیسون از سوی مخترعی بریتانیایی به نام جوزف سوان ، تولید و در بریتانیا ثبت شدهبود و این ثابت میکند لامپ ادیسون چیز جدیدی نبود. با این حال نباید تلاشهای ادیسون را در راستای گسترش این تکنولوژی نادیده گرفت
او از روزنامهنگاران و سرمایهگذاران دعوت کرد تا در شب ۳۱ دسامبر ۱۸۷۹ برای دیدن اختراع جدیدش به منلو پارک، نیوجرسی بیایند. به دستور او آزمایشگاه و اطراف آن را با صدها لامپ برق آراستند بهطوریکه محوطهٔ منلو پارک، نیوجرسی و جادهٔ منتهی به آن غرق در نور شده بود.
ادیسون میهمانان خود را با چیزی روبرو کرده بود که سابقه نداشت. منظرهٔ لامپهای نورانی به شدت بر بازدیدکنندگان اثر گذاشت؛ بهطوریکه وقتی ادیسون نقشهٔ خود را برای تأسیس یک کارخانهٔ بزرگ الکتریسیته در نیویورک مطرح کرد پیشنهادش با استقبال گرم سرمایهگذاران روبرو شد.
پس نتیجه گرفتیم نبوغ یک درصد الهام و نود و نه درصد تلاش و عرق ریختن است. ادیسون ثبت کرد، دعوت کرد و معروف شد.